سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فاتحان قدس

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من تشنه بودم و محتاج آب....

تشنگی من از باب این بود که؛ چگونه و با چه فلسفه ای آقا(امام خامنه ای) در برهه های تاریخی و صحنه های حساس سیاسی، نظر می دهند و در بیشتر مواقع ختم غائله می شود، راهی روشن می گردد و بیناتی ارائه.

به دنبال چشمه نمی رفتم و اغلب در مواضع سیاسی ایشان، زبان به تحسین می گشودم ( شاید حالی برای تحلیل و پیگیری سخنانشان نداشتم و شاید علاقه ای جاهلانه جلوی تحلیل را می گرفت) تا چندی پیش کتابی بدستم رسید که به واقع چشمه ای زلال از این معرفت بود.

می خواستم فقط مقدمه ای بگویم و ترغیب کنم، شما نیز از این چشمه سیراب شوید اما دلم نیامد، به همین علت علاوه بر معرفی کتاب، مهم ترین نکات کتاب از منظر خودم را می نگارم، امیدوارم به زیبا بودن سخنان آقا به طولانی بودن مطلب بچربد.

 

 تنوع رویکردهای فقهی، فلسفی، کلامی، اخلاقی، تاریخی و سیاسی، منظومه فکری ای برای آقا به وجود آورده است که یکی از شاه بیت ها و کلیدواژه های آن رویکرد سیاسی است. ایشان دارای شخصیتی ذوابعاد هستند بنابراین، مطالعه و فهم اندیشه سیاسی چنین شخصیتی که لحظه ای از سیاست فارغ نیست،کار سهل و ممتنعی نیست.

مهم ترین مسئله کتاب، چیستی فلسفه سیاسی آقا است.

کتاب شناسی

کتاب "فلسفه سیاسی آیت الله خامنه ای" در پنج فصل "آیین اندیشه"، "آیین اجتماع"، "آیین شهروندی"، "آیین شهریاری" و "آیین سعادت" به قلم حجت الاسلام "محسن مهاجرنیا" در 532 صفحه و با شمارگان یک هزار و 500 نسخه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم منتشر شده است.

کتاب، فلسفه سیاسی آیت الله‌العظمی سیدعلی خامنه ای را بر اساس روش پرسش گری سیاسی در پاسخ به بیست پرسش اساسی در شش محور کلی: روش فهم و مبانی فلسفه سیاسی، مناسبات زندگی فردی و اجتماعی و حقیقت حیات شهروندی و جایگاه حکومت و شهریاری و جهت گیری های غایی و آرمانی درفلسفه سیاسی ، سامان یافته است.

حجت‌الاسلام والمسلمین رشاد با تشریح جزئیات این پژوهش تاکید کرد: در یک مرحله، 100 جلد فیش پژوهشی گردآوری شد و تمام مباحث مقام معظم رهبری در این حوزه، مورد بررسی قرار گرفت.

 

*********************************************************************************

بیوگرافی آقا

سید علی حسینی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای، در فروردین‌ماه سال 1318 شمسی برابر با 1358 قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه‌ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده بود؛ ایشان می فرمایند: «پدرم روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه‌گیر [...] زندگی ما به‌سختی میگذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود» و خانه‌ای که خانواده‌ی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محله‌های فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدری من که در آن متولد شده‌ام، تا چهار پنج سالگی من، یک خانه‌ی 60 ـ 70 متری در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌ای! هنگامی که برای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همه‌ی ما باید به زیرزمین میرفتیم تا مهمان برود. بعد عده‌ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم»( شاید چشیدن طعم فقر با چاشنی قناعت و محبت در خانواده، تاثیری در تربیت استقامت مدار رهبر انقلاب داشته باشد...)

نقش خانواده در گرایش فرزند به مسیر درست را در زندگی آقا می توان یافت؛ ایشان می فرمایند: « عامل و موجب اصلی در انتخاب این راه نورانی روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوق بودند.»

آقا در سال 1343ش به دلیل عارضه‌ی بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و می فرمایند:

« اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی همان بری(نیکی) است که به پدر, بلکه به پدر و مادرم انجام دادم.»( پس توجه به زندگی خانوادگی و نیکی به والدین از وظایف حکمتیان است و مسیر سهلی برای رسیدن به او(خدا))

آقا، در راه مبارزاتشان، 6بار به زندان رفتند و در آذر سال 1356 به ایرانشهر تبعید شدند.(دیدن شکنجه و سختی در راه عقیده، می تواند انسان را بارور سازد و رشد دهد)

 

***************************************************************

فلسفه سیاسی

image title

 

فلسفه سیاسی دانشی است که با رویکرد و روش عقلانی پیرامون مطلوبیت های حیات سیاسی انسان ها بحث می کند و به دنبال این است که «بهترین نوع زندگی اجتماعی» ، «بهترین رژیم سیاسی» و «بهترین تعامل اجتماعی»،«بهترین غایات زندگی سیاسی»را تبیین نماید.

فلسفه سیاسی هر متفکری چونان مرام نامه ای می ماند که آیین خویش را از مبدا تا معاد در آن باید ترسیم نمود.

************************************************************************

"آیین اندیشه"

image title

 

در رویکرد اسلامی، سیاست و جامعه ای مدنظر است که « در او معنویت باشد، عدالت باشد، عزت و قدرت باشد، رفاه باشد. اگر می خواهیم این مجموعه با هم باشد، بدن معنویت ممکن نیست، بدون آرمان معنوی ممکن نیست، بدون مجاهدت فی سبیل الله ممکن نیست(17/7/81) از این رو در منظر ایشان، سیاست، قدرت، رهبری و حکومت، همه برای گسترش آرمان های اسلامی است(16/9/74)».

«از منظر آقا، امامت یعنی همان اوج معنای مطلوبیت اداره جامعه(12/12/80)»

« آن شخص یا آن دستگاهی که اداره‌ی امور مردم را به عهده میگیرد، باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد. این خصوصیت، فارق بین جامعه‌ی اسلامی و همه‌ی جوامع دیگری است که به شکلهای دیگر اداره میشوند. جهالتها، شهوات نفسانی، هوی و هوس و سلایق شخصىِ متکىِ به نفع و سود شخصی یا گروهی، این حق را ندارند که زندگی و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند. لذا در جامعه و نظام اسلامی، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد؛ خودخواهی نباید حاکم بشود، هوی و هوس - از هر کس و در رفتار و گفتار هر شخص و شخصیتی - نباید حکومت کند.(20/4/69)»( در برخورد حکمتی نیز، عدالت و علم و دین و رحمت باید حاکم باشد)

« اسلام، حکومت را با تعبیر «ولایت» بیان میکند و شخصی را که در رأس حکومت قرار دارد، به عنوان والی، ولىّ، مولا - یعنی اشتقاقات کلمه ولایت - معرفی میکند. معنای آن چیست؟ معنای آن، این است که در نظام سیاسی اسلام، آن کسی که در رأس قدرت قرار دارد و آن کسانی که قدرتِ حکومت بر آنها در اختیار اوست، ارتباط و اتّصال و پیوستگىِ جدایی ناپذیری ازهم دارند. این، معنای این قضیه است. این، فلسفه سیاسی اسلام را در مسأله حکومت برای ما معنا میکند. هر حکومتی که این طور نباشد، این ولایت نیست؛ یعنی حاکمیتی که اسلام پیش‌بینی کرده است، نیست. اگر فرض کنیم در رأس قدرت، کسانی باشند که با مردم ارتباطی نداشته باشند، این ولایت نیست.(6/2/76)»

در جهان بینی و بینش فلسفی و زیربنایی اسلام، همه پدیده های جهان وابسته و آفریده و بنده یک قدرت برترند.

نقش توحید در ایدئولوژی اسلام بی مانند است؛ بنابر اصل توحید، انسان ها حق ندارند هیچ کس و هیچ چیز جز خدا را عبودیت و اطاعت کنند.

مبانی انسان شناختی در تفکر سیاسی آقا، رابطه ی معناداری دارد. در آموزه های اسلامی، انسان گل سرسبد مخلوقات الهی است، خلیفه ی خداست. و:«انسان هم لایتناهی است و ابعاد عظیمی دارد و محدود در جسم و در مادّه و در زندگی چند روزه دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه مشخّصی از تاریخ هم نیست. انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودی او، ابعاد لایتناهی و ناشناخته‌ای است. هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است). 26/8/77)»( ای عضو حکمتی، تو هم انسانی، انسانی با ابعاد عظیم و ناشناخته پس خود را بشناس و استعدادهایت را دست کم نگیر، تو می توانی دنیا را تکان دهی، مادام که به خدا وصل باشی و یادت باشد که هر کاری که عبودیت در آن باشد کار بزرگ است حتی اگر بوسیدن دست والدینت باشد و یا مسلمان کردن یک آمریکایی و...)

مبانی فرجام شناسی از اصول اعتقادی در فلسفه سیاسی اسلام است. آقا می فرمایند: یکی از نقطه های اصلی در جهان بینی اسلامی، تداوم حیات بعد از مرگ است.

 

**************************************************************

"آیین اجتماع"

image title

 

(ویژگی های یک حکمتی زیرا حکمتی می خواهد به سمت کمال رود)«کمال بشراین است که دل و فکر او پاکیزه شود. انسان خیرخواه، انسان بامعرفت، انسان خداشناس و خداپرست، انسانی است که عمل، حرکات، گفتار، کردار و حتی خاطرات و خطورات ذهنی او، طبق رضای خدا انجام میگیرد. از او ظلمی به کسی نمیرسد؛ نسبت به همنوع، مهربان است و در مقابل انسانهای دیگر و حقوق آنها، احساس تکلیف و مسؤولیت میکند. انبیا، چنین انسانی را میخواهند به وجود آورند. جامعه‌ای الهی، جامعه‌ای است با دل انسانی؛ جامعه‌ای است با احساسات و عواطف صحیح و سالم؛ جامعه‌ای است که درآن، کسی به کسی و آن جامعه به جوامع دیگر ظلم نکند؛ جامعه‌ای است که در آن، هرکاری با این احساس که «خدا میبیند و مؤاخذه میکند» انجام میگیرد؛ جامعه‌ای است که آحادش دچار غفلت نیستند؛ غرق در مادیّت نیستند؛ غرق در خودخواهی و خودپرستی نیستند و کار برای خدا و برای رسیدن به آستان لقای او انجام میگیرد. چنین جامعه‌ای کامل است و انسانی که در این جامعه زندگی کند، در نیل به کمال، موفّق است.(15/1/71)»

« من معتقدم باید به قانون عمل کرد؛ چه به نفع ما باشد، چه به ضرر ما. خیلی از قوانینی که در مجلس تصویب میشود، ممکن است مورد قبول شما نباشد؛ خیلی از مصوّبات دولت ممکن است مورد قبول شما و من نباشد؛ اما به همان چیزی هم که قبول نداریم، باید عمل کنیم، و این منطق دارد. منطق این است که قانونِ بد بهتر از بی‌قانونی و نقض قانون است. این‌که ما قانون را هرجا طبق میل ما از آب درمی‌آید، قبول داشته باشیم؛ هرجا نتیجه‌اش طبق میل ما از آب درنمی‌آید، قبول نداشته باشیم، منطقی نیست. من معتقدم قانون باید ملاک باشد؛ اما این‌که در این مجموعه مورد تنازع، کی قانون را رعایت کرده، کی قانون را شکسته، بین شما و آنها محلّ اختلاف است.(22/10/82)»( قانون مدار بودن می تواند شامل گذاشتن کلاه ایمنی در هنگام موتورسواری باشد و می تواند تمکین به رای مردم)

عدالت اجتماعی بر 3پایه استوار است.پایه اول: قوانین عادلانه؛ پایه دوم: نیروی اجرا کننده قوانین باید عادل باشند و پایه سوم: اجرای عدالت مردم است.( با فرهنگ سازی غلط و عدم کار حکمتی در جامعه ممکن است به جایی برسیم که پایه ی سوم بلنگد..)

«اسلام به ملتها استقلال و آزادی میدهد؛ هم آزادی در محیط زندگی خودشان - آزادی از قدرتهای دیکتاتور و مستبد، آزادی از خرافات و جهالتها، آزادی از تعصّبهای جاهلانه و کج فکریها - و هم آزادی از کمند قدرت اقتصادی و فشار سیاسی استکبار. اسلام به ملتها رفاه و پیشرفت اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی هم میدهد. آن پیشرفت اقتصادی که فاصله بین طبقات مردم را زیاد کند، مورد نظر اسلام نیست. آن نسخه اقتصادی که امروز کشورهای غربی برای مردم دنیا میپیچند و ارائه میدهند که طبقاتی را مرفّه میکند و رونق اقتصادی را بالا می‌برد و به قیمت ضعیف شدن و فقیر شدن و زیر فشار قرار گرفتن طبقاتی از جامعه تمام میشود؛ این را اسلام نمیپسندد. رفاه اقتصادی همراه با عدالت، همراه با روح مواسات و همراه با روح برادری، باز در سایه اسلام به‌دست می‌آید.(12/3/78)»

«...محیط فضیلت انسانی، محیط رحم و مروت، محیط عدالت...13/7/81» ( پس در محیط تبلیغی همراه با رحم و مروت است که باید انتظار داشته باشیم، با عدالت به سخنان مان گوش دهند )

« عدالت اجتماعی، در سایه اصلاح انسان، نفوس و بواطن و در سایه توجّه به خدا و ذکر، حاصل خواهد شد.(29/9/74)»

امنیت مثل هواست و اگر کسی هوا استنشاق نکند، خفه می شود و جامعه نیز بدون امنیت، فرو می پاشد.(شکر خدا را که در جامعه ای زندگی می کنم که همراه اسلام، امنیت آمد)

 

********************************************************************

آیین شهروندی

image title

 

« رکن دیگر انقلاب اسلامی، توجّه به کرامت انسان است. جامعه‌ای که در یک مجموعه جغرافیایی و سیاسی زندگی میکند، کرامتش اقتضا میکند که آزاد و مستقل باشد و استعداد او شکوفا شود؛ بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ مورد تحقیر و اهانت قرار نگیرد و شخصیت ذاتی او بروز کند.(22/7/82)» ( یکی از مهم ترین مباحث تربیت فرزند، دادن کرامت به بچه است زیرا بچه ای که کریم شد، با عزت شد، انحراف جامعه کم بر او اثر می گذارد پس اگر جامعه کریم شود چه خواهد شد؟؟؟)

اولین شرط تامین حق کرامت، وجود دولت کریمه است. آقا اشاره دارند که، دولت باید دولت کریمه باشد.

نظامی که پیغمبر ساخت، شاخص های گوناگونی دارد که در بین آنها هفت شاخص بجسته تر است:

  • ایمان و معنویت
  • قسط و عدل
  • علم و معرفت
  • صفا و اخوت
  • صلاح اخلاقی و رفتاری
  • اقتدار و عزت
  • کار، حرکت و پیشرفت دائمی

اهمیت آزادی در اندیشه آقا تا آنجاست که ایشان، آزادی را ملازم با اسلام می دانند به طوری که هیچ کدام بدون دیگری قابل تصور نیست.

« مسأله «آزادی» یکی از مقولاتی است که در قرآن کریم و در کلمات ائمّه علیهم‌السّلام به‌طور مؤکّد و مکرّر روی آن تأکید شده است. البته تعبیری که در این‌جا از آزادی میکنیم، مرادمان آزادی مطلق نیست که هیچ طرفداری در دنیا ندارد. فکر نمیکنم کسی در دنیا باشد که به آزادی مطلق دعوت کند. مرادمان آزادی معنوی هم که در اسلام و بخصوص در سطوح راقی معارف اسلامی هست، نیست؛ آن محلّ بحث ما نیست. آزادی معنوی چیزی است که همه کسانی که معتقد به معنویاتند، آن را قبول دارند؛ محلّ رد و قبول نیست. منظور از «آزادی» که در این‌جا بحث میکنیم «آزادی اجتماعی» است؛ آزادی به مثابه یک حقّ انسانی برای اندیشیدن، گفتن، انتخاب کردن و از این قبیل.مبارزه برای آزادی، یک تکلیف است؛ چون مبارزه برای یک امر الهی است). 12/6/77)»

حق شهروندی ایجاب می کند که دارای حق مشارکت باشند.

 

***************************************************************

آیین شهریاری

image title

 

شهریاری، ابزاری در خدمت شهروندی است و شهروندان در هر جامعه ای به منظور تامین حقوق شهروندی خود، شهریاران را برمی گزینند.

« بعضی تصوّر میکنند قدرت یا ثروت ذاتاً شرّ است؛ در حالیکه این‌طور نیست؛ قدرت و ثروت مثل بقیه مواهب زندگی، زینت زندگی است: «زینة الحیاة الدّنیا(6)». ما از این قدرت چگونه استفاده میکنیم؟ اگر استفاده خوب کردیم، خیر است؛ اگر در خدمت مردم قرار دادیم، خیر است؛ اگر در خدمت ترویج اخلاق و معنویّت و صلاح و رستگاری انسانها قرار دادیم، خیر است؛ اما اگر در خدمت مطامع شخصی و هواهای نفسانی قرار دادیم و مثل حیوانهای درنده، علیه این و آن به کار گرفتیم، میشود شر؛ هرچه بیشتر باشد، شرّش هم بیشتر است؛ هرچه بالاتر باشد، شرّش هم شدیدتر است. (15/5/82)»

« در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند، نه همه‌ی پایه‌ی مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایه‌ی اساسىِ دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب میشود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همه‌ی مردم هم که بر او اتّفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است(26/9/82)»

در فلسفه سیاسی آقا، خداوند تنها منبع ذاتی و اصلی مشروعیت سیاسی است.

حکومت اسلامی می تواند در عین اینکه حکومت الهی است، حکومت مردمی نیز باشد.

« دنیا بدون انسان صالح، یک پدیده بی جان، کور و تاریک است. آن چیزی که به عالم خاکی جان می بخشد، ارزش می دهد، نور می دهد و معنا و مضمون به وجود می آورد، انسان است. انی جاعل فی الارض خلیفه. جانشین عنوانی است که خدا به انسان داده است. این جانشین را کجا گذاشته؟ فی الارض. ارض بدون جانشین چیست و چه ارزشی دارد؟(10/10/69)» ( خداوندا ما را از صالحان قرار ده)

« در نظام اسلامی - یعنی مردم‌سالاری دینی - مردم انتخاب میکنند، تصمیم میگیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند؛ اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهی، هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی‌برد و از صراط مستقیم خارج نمیشود). 11/5/80)»

« مسئولان به نام اسلام، با پیام اسلام، شجاعانه، قدرتمندانه و بدون ملاحظه از این و آن، هم موضع گیری کنند، هم حرف بزنند، هم عمل بکنند.(25/12/79)»(متشکریم مسئولین)

 

************************************************************

آیین سعادت

image title

 

« حیات طیبه راه یافتن به عندالله پاداش صبر و بردباری مومنانی است که عهد و پیمان خدا را نشکسته و آن را به بهای ناچیز نفروختند..

حیات طیبه معنایش این نیست که کسانی فقط نماز بخوانند، عبادت کنند و اصلاً به فکر زندگی و مادّیات نباشند؛ نه، حیات طیبه، یعنی دنیا و آخرت را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی مادّه و معنا را با هم داشتن. حیات طیبه، یعنی آن ملتی که تلاش میکند، سازندگی میکند، صنعت و بازرگانی و کشاورزی را به اوج میرساند، قدرت علمی و تکنیکی پیدا میکند، پیشرفتهای گوناگون در همه جهت به دست میآورد؛ اما در همه‌ی این حالات، دل او هم با خداست و روزبه‌روز هم با خدا آشناتر میشود. این، هدف نظام اسلامی است. این، آن هدفی است که پیامبران اعلام کردند، مصلحان عالم گفتند و در این صدوپنجاه تا دویست سال گذشته، شخصیتهای برجسته‌ی اسلامی آن را اعلام کردند).29/1/70)»

راههای نیل به حیات طیبه

  • دین
  • ایمان
  • نظام سیاسی
  • جهاد اسلامی
  • فقه سیاسی و حکومتی
  • صبر و تحمل
  • عشق و محبت
  • آرمان های متعالی
  • آزدی و عزت
  • یادخدا

ملاک سعادت و شقاوت در بینش اسلامی، لذت و رنج ابدی است.

از نظر آقا بشر بی نهایت است و به تبع آن کمال بشری نیز بی نهایت است.

« امکاناتی که امروز کشورهای پیشرفته عالم ازآن برخوردارند، مایه قدرت آنهاست؛ اما لزوماً باعث کمالشان نیست. درست است که پول و سلاح و اختراعات و دانش و فنآوری و پیشرفت علمی، برای یک ملت قدرت میآورد؛ اما هر قدرتمندی کامل نیست).15/1/71)»

دوست انقلابی ( خندان از قم)


نوشته شده در تاریخ شنبه 93/11/4 توسط amir norouzi | نظر
.: Weblog Themes By Blog Skin :.

اسلایدر